به گزارش «لاستیک پرس» یکی از موضوعات بسیار مهم در آینده سازمان ها در دنیا نقش هوش مصنوعی در مدیریت بنگاه های اقتصادی است که عموما با تحول عمیق در رهبری، تصمیمگیری، ساختار و پویاییهای محیط کار همراه خواهد بود. بر این اساس پیش بینی می شود هوش مصنوعی رهبران اینده را قادر خواهد کرد تا با تجزیه و تحلیل سریع مجموعه دادههای گسترده، شناسایی روندها و ایجاد بینشهای عملی که اولویتبندی و برنامهریزی استراتژیک را بهبود میبخشند، تصمیمات آگاهانهتر و مبتنی بر داده بگیرند.
بررسی ها نشان می دهد هوش مصنوعی مولد و هوش مصنوعی عامل میتوانند تا 70 درصد از فعالیتهای تجاری، از جمله وظایف روتین و تکراری را خودکار کنند و مدیران انسانی را برای تمرکز بر کارهای با ارزش بالاتر مامور سازند. همچنین هوش مصنوعی با خودکارسازی هماهنگی و نظارت بر گردش کار، از مدلهای سازمانی غیرمتمرکزتر پشتیبانی میکند و نیاز به لایههای مدیریتی متعدد را کاهش میدهد؛ شرکتهایی مانند هایر از هوش مصنوعی برای توانمندسازی شرکتهای کوچک مستقل استفاده میکنند و چابکی و پاسخگویی به تغییرات بازار را افزایش میدهند.
بر این اساس مدیران آینده برای تکمیل قابلیتهای هوش مصنوعی به مهارتهای جدید، به ویژه هوش هیجانی، نیاز خواهند داشت. هوش مصنوعی به جای جایگزینی قضاوت انسانی، آن را تقویت میکند، به ویژه در تصمیمات پیچیدهای که شامل همدلی و اخلاق میشود.
بر همین مبنا امروزه در جهان سازمانها در حال ایجاد کارکردها و نقشهای حاکمیت هوش مصنوعی مانند مدیران ارشد اخلاق هوش مصنوعی برای مدیریت ریسکها و تضمین استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی هستند. هوش مصنوعی حتی ممکن است به یک حضور مشورتی در اتاقهای هیئت مدیره تبدیل شود و بینشهای بیطرفانه مبتنی بر داده ارائه دهد، در حالی که انسانها مسئولیتپذیری نهایی را حفظ میکنند.
گفته می شود آینده بر همکاری بین هوش مصنوعی و انسانها تأکید دارد و از قدرت تحلیلی هوش مصنوعی در کنار خلاقیت، انگیزه و مهارتهای عاطفی انسان برای پیشبرد نوآوری و موفقیت سازمانی بهره میبرد. به عبارتی هوش مصنوعی با خودکارسازی وظایف روزمره، فعال کردن تصمیمگیری مبتنی بر داده و غیرمتمرکز، تکامل نقشهای رهبری و نیاز به مدلهای جدید حاکمیت، مدیریت سازمان را تغییر شکل خواهد داد، تاجایی که موفقترین سازمانها نقاط قوت هوش مصنوعی را با قابلیتهای انسانی ترکیب میکنند تا شرکتهایی چابک، نوآور و اخلاقمدار ایجاد کنند.
هوش مصنوعی با تغییر تمرکز مدیران از اجرا و مدیریت روزمره به رهبری استراتژیک و مهارتهای انسانمحور، نقش آنها را به طور قابل توجهی تغییر خواهد داد. به عنوان مثال تغییر نقش مدیران از مجری به هماهنگکننده یکی از این تغییرات است. مدیران از انجام وظایف روزمره که بسیاری از آنها توسط هوش مصنوعی خودکارسازی میشوند، فاصله گرفته و به سمت هماهنگسازی گردشهای کاری پیچیده و ادغام بینشهای هوش مصنوعی در تصمیمگیری حرکت خواهند کرد.
همچنین مدیران به استراتژیستهای جامعی تبدیل میشوند که بر برنامهریزی بلندمدت، نوآوری و تحول سازمانی به جای وظایف تخصصی محدود تمرکز میکنند. این در حالی است که با به دست گرفتن وظایف اداری و تحلیلی توسط هوش مصنوعی، مدیران زمان بیشتری را صرف مربیگری، توسعه هوش هیجانی و پرورش فرهنگ تیمی خواهند کرد؛ حوزههایی که مهارتهای انسانی همچنان ضروری هستند.
پشتیبانی از تصمیمگیری مبتنی بر داده، تغییر دیگری است که هوش مصنوعی ایجاد می کند. هوش مصنوعی دادههای بلادرنگ و تجزیه و تحلیلهای پیشبینیکننده را در اختیار مدیران قرار میدهد و تصمیمگیریهای آگاهانهتر و پیشگیرانهتری را به ویژه در مدیریت پروژههای پیچیده و تیمها، امکانپذیر میسازد. در این میان برخی از وظایف مدیریتی سنتی، مانند نظارت و ایجاد انگیزه در کارکنان، بین سیستمهای هوش مصنوعی و مدیران به اشتراک گذاشته میشود و نقشهای ترکیبی جدیدی ایجاد میشود که هم از قضاوت انسانی و هم از قابلیتهای هوش مصنوعی بهره میبرند.
در این بین فرانقشهای مدیریتی نیز بسیار اهمیت دارند؛ نقشهای جدیدی برای پشتیبانی از ادغام هوش مصنوعی در مدیریت از جمله نظارت بر اخلاق هوش مصنوعی، مدیریت تعاملات هوش مصنوعی و انسان و تضمین استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی، پدیدار خواهند شد. علاوه بر آن هوش مصنوعی تا 70 درصد از حجم کار مدیریتی مربوط به وظایف تکراری را خودکار میکند و به مدیران اجازه میدهد تا بر رهبری و نوآوری تمرکز کنند.
با تمام این تفاسیر، هوش مصنوعی جایگزین مدیران نخواهد شد، بلکه نقشهای آنها را برای تأکید بر رهبری، هوش هیجانی، تفکر استراتژیک و همکاری با سیستمهای هوش مصنوعی، بازتعریف میکند و مدیریت را مؤثرتر و انسانمحورتر میسازد.