صنعت تایر در شرایط برزخی

امروز پنجشنبه دوم مرداد ماه سالروز تولد یکی از اندیشمندان صنعت تایر است؛ دکتر سعید تقوایی یکی از شخصیت های علمی صنعت تایر که در کنار فعالیت های فنی و تکنیکال صنعت، در پژوهش، تحلیل داده های آماری صنعت و بازار و ارایه راهکارهای ارزشمندی در این صنعت ید طولایی دارند.
دکتر سعید تقوایی متولد دوم مرداد ماه سال 1350 تهران است. وی پس از تحصیلات دبیرستانی در مدرسه رازی تهران، دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را در دانشگاه تهران و در رشته مهندسی شیمی به پایان رساندند و دوره فوق دکترای خود را نیز در دانشگاه گیسن آلمان دریافت کردند. دکتر تقوایی 24 سال است که با مرتبه علمی استادی، عضو هیأت علمی دانشگاه است و به همین مقدار نیز در صنعت تایر ایران سابقه فعالیت دارد.  
به بهانه تولد دکتر تقوایی به حضور ایشان رسیدیم و در گفتگویی به بررسی آخرین تحولات داخلی و بین المللی صنعت تایر پرداختیم که در ادامه می خوانید:
 آقای دکتر موضوعات متنوعی وجود دارد که بر صنعت تایر اثرگذار هستند و البته شاید بهتر است کمی از موضوعات گذشته نیز فاصله بگیریم. با این حال سوال اول من از شما این است که با گذشته چهار ماه از سال 1404 وضعیت کنونی صنعت و بازار تایر را چگونه ارزیابی می کنید؟ 
متاسفانه یکی از چالش های همیشگی صنعت تایر که پلنی هم برای عبور از آن وجود ندارد، موضوع تخصیص ارز می باشد که در تلاقی با معضل دوم یعنی تجمع واردات تایر به کشور، تولیدکنندگان داخلی را در برابر شرایط نامناسبی قرار می دهد. سال گذشته حدود 270 هزار تن تایر با ارزبری حدود یک میلیارد دلار به کشور وارد شده و هرچند شاید امسال این روند متوقف شده باشد، اما تجمعی که در انبارهای فروشندگان ایجاد کرده، همچنان دارای اثرات منفی بالایی بر بازار تایر کشور است، به خصوص آن که در برهه هایی از زمان، تعرفه تایرهای وارداتی حتی به صفر هم رسید و همین امر باعث رشد واردات این محصول به کشور شد.
در این بین هرچند برخی کارخانجات تولیدی داخلی بنا به دلایلی به ظرفیت تولیدی خود در چهار ماه گذشته نرسیده اند، اما در عوض سایرین با تولید بالاتر، توازن را در بازار برقرار کرده و باعث شدند در مجموع در حوزه تولید مشکلی نباشد. با این حال واردات بیش از حد تایر، توازن عرضه و تقاضا را در بازار به هم زده و از آنجا که مشکلات موجود در صنعت به صورت جزیره ای بررسی می شوند و امتیازاتی توسط تشکل ها و شرکت های مختلف به صورت مجزا از دولت دریافت می شود، این امر کمکی هم به حل مشکلاتی از این دست در صنعت نمی کند.
متاسفانه سیاست گذار هیچگاه به بررسی واقعیت های بازار تایر و تولید نپرداخته و به جای آن که به بررسی میزان عرضه و تقاضا و نیاز بازار به انواع سایزها و برنامه ریزی برای آن بپردازد، تلاش کرده مشکلات را به صورت موردی ببیند و نتیجه این امر تداوم چالش های تکراری در فضای صنعتی است.
واقعیت آن است که شرایط کنونی، شرایط جنگی است که دولت در ان باید از صنایع حمایت کند که این حمایت ها می تواند حمایت ارزی، تعرفه ای و مالی باشد. به عنوان مثال در شرایط فعلی با توجه به شرایط اقتصاد جهانی، برخی برندهای چینی با اختلاف قیمت های بسیار شدید و با شرایط فروش بسیار عجیب (مثلا فروش مدت دار و اقساطی با قیمت های زیر بازار داخل) در بازار عرضه می شوند و این در حالی است که برخی از این برندها اصلا کیفی نیستند و این امر علاوه بر تولید، مصرف کنندگان را نیز به چالش خواهد کشید.
در چنین شرایطی با توجه به رکود حاکم بر اقتصاد کشور، بروز مشکلات معیشتی برای واحدهای تولیدی که هر یک دو سه هزار نفر پرسنل در اختیار دارند، دور از ذهن نیست و سیاست گذار باید با توجه به این موضوعات، مسیر هدایتی صنعت را بررسی کند و با حمایت در بخش هایی مانند تکنولوژی، بازار، حمایت های نقدینگی، رفع موانع صادراتی و … به رفع بحران های پیش رو مبادرت نماید و البته متاسفانه از سمت سیاست گذار شاهد چنین احساس مسئولیتی نیستیم.
آقای دکتر جنگ ایران و اسراییل دارای دو وجه بین المللی و داخلی بود؛ افزایش ریسک های منطقه ای روی زنجیره تامین مواد اولیه برای بسیاری از کشورهای دنیا که از خاورمیانه و اسیا تامین مواد اولیه می کنند، اثر منفی بر جای گذاشته و در داخل نیز دولت با کمبود ارز و نقدینگی و … روبرو است. نظر شما درباره آثار ناشی از این بحران بر صنعت تایر چیست؟
طبعا هر بحرانی اثر خود را بر جای می گذارد و جنگ یک شرایط بسیار بحرانی بود که سبب شد بسیاری از مولفه های اثرگذار بر تولید به هم بخورد. کاهش ظرفیت های تولید بسیاری از شرکت ها، تاخیر در تامین مواد اولیه، مسدود شدن مسیرهای عرضه در بازار به دلیل تعطیلی ها و … از جمله موضوعاتی بودند که بر صنعت و بازار تایر اثر گذاشتند.
در بین صنایع تولیدی، صنعت تایر به طور خاص شرایط خود را به صورت روزانه به پیش می برد که جنگ عملا باعث شد جذب نقدینگی و تامین مواد اولیه و چرخش نقدینگی برای شرکت ها با مشکل روبرو شود و بانک ها بنا به دلایلی همچون شرایط عدم اطمینان، سقف های اعتباری خود را کاهش داده بودند و لذا در بحث تامین، فرایند تولید، تامین قطعات مورد نیاز، عرضه محصول و … چالش هایی ایجاد شد. در شرایط میان مدت نیز با تحت الشعاع قرار گرفتن ارتباطات بین المللی که هنوز ادامه دارد، ارتباطات فناوری که می توانستیم با شرکای تجاری خود داشته باشیم، متاثر گردید.
با توجه به این که چشم انداز مذاکرات جدی وجود ندارد و حتی بعید نیست جنگ دوباره از سر بگیرد. به نظر شما بدون مولفه مذاکره، چگونه می توان از این پس به توسعه صنعت تایر امید داشت؟  
شرایط کنونی برای فعالان صنایع مختلف از جمله تایر بیشتر شبیه به یک شرایط بلاتکلیفی است و به عبارتی در وضعیت برزخ قرار داریم و هر لحظه ممکن است شرایط به سمت مذاکره و بازگشایی درهای جهانی و یا شروع مجدد جنگ تغییر کند، چراکه همانطور که مسئولین کشور هم به این موضوع اشاره می کنند وضعیت کنونی، شرایط آتش بس به معنای توقف کامل جنگ نیست. بر این اساس در این شرایط باید بر مبنای سه سناریوی جنگ، صلح و برزخ برنامه ریزی کرد.
وضعیت کنونی ما تقریبا شرایط سوم است که بر این اساس باید یک دنبال کننده هوشمند باشیم تا در صورتی که هر یک از دو سناریوی دیگر به وقوع پیوست در حوزه های تامین، تولید، عرضه، فناوری و … آمادگی لازم را داشته باشیم.
نباید فراموش کرد که وقتی از شرایط جنگی سخن می گوییم در عمل باید همه موضوعات توسعه ای را فراموش کنیم؛ تامین دانش فنی، تکنولوژی روز دنیا، آموزش و … . این در حالی است که  در مقابل تولیدکننده باید تلاش کند تا تولید را در شرایط فعلی ادامه دهد، مواد اولیه مورد نیاز خود را برای جلوگیری از توقف خطوط تولید تامین کند، نیروی انسانی خود را حفظ نماید و نیاز جامعه را برای کالاها برطرف سازد.
در این شرایط برزخی باید به آینده نیز نیم نگاهی داشته باشیم و بخش های آموزش، تکنیکالی و توسعه ای مان هم فعال باشند و به عبارتی در وضعیت بینابینی قرار داشته باشیم.
به نظر می رسد شرایط چندان  امیدوار کننده – لااقل فعلا –  نسبت به آینده کمتر وجود دارد و در چنین شرایطی برنامه های مهمی که دنیا به آنها تمایل نشان داده (همچون هوشمندسازی صنعت و رباتیک و …)، دیگر دغدغه مهمی برای فعالان صنعت تایر نباشد. نظر شما در این باره چیست؟  
همانطور که گفتم شرایط خاص کنونی، ذهن فعالان صنعتی را بر موضوعات روزمره متمرکز کرده و همه واحدهای صنعتی به نوعی درگیر چالش های خود هستند و فعالان صنعت برای حفظ تولید خود «اهم و مهم» می کنند. در چنین فضایی استفاده از حاکمیت داده، هوشمندسازی و سایر روش های روز دنیا به حاشیه رانده می شوند، چراکه در نبود حمایت ها و فاینانس ها از تولید، شرکت ها ناچارند منابع مالی محدود خود را صرف امورات مهمتر کنند و رفته رفته در عین حال – با آن که بسیار برای همیّت و شجاعت شرکت های پیشروی صنعت تایر احترام قائلم که در این شرایط بسیار سخت، تکمله هایی از کارهای توسعه ای را انجام می دهند – اما در مجموع ناچارند به سوی روزمرگی حرکت کنند.
حال فرض کنیم شرایط خاص را کنار بگذاریم، ما عملا نقشه راه ابلاغ شده ای نداریم که آن را دنبال کنیم. شرکت های مختلف با توجه به سلایقی که در آنها وجود دارد، عملا به واسطه تلاش هایی که برای برخورداری از حمایت های دولتی انجام می دهند، حرکت می کنند. این در حالی است که در همه جای دنیا انجمن های تایر واسطه بین تولیدکنندگان و بدنه حاکمیت هستند و قوانین با پیشنهاد همین انجمن ها تصویب می شود؛ در همین راستا موضوعاتی همچون تعرفه ها، شرایط بازار و … نیز توسط این انجمن ها به دولت ها دیکته می شوند.
اما انجمن صنعت تایر در ایران ناچار است در این شرایط در درجه اول بر موضوع تعرفه ها متمرکز شود و در درجه دوم که حتی جزو ماموریت های هیچ انجمنی در دنیا نیست، باید در مورد قیمت ها چانه بزند و این در حالی است که 60 درصد زمان انجمن صنعت تایر در ایران صرف چانه زنی با سازمان حمایت و سایر ارگان های دولتی بر سر قیمت می شود.
نکته اساسی که متاسفانه من بارها بر آن تاکید کرده ام آن است که ما یک نقشه راه و سند چشم انداز برای صنعت تایر نداریم. هرچند بنده و برخی دوستان در سال 86 یک سند چشم انداز صنعت تایر را با نگاه به صنایع بالادستی تدوین کردیم و برای افق 1404 موضوعاتی همچون تولید، صادرات، واردات، بازار، تکنولوژی و موضوعات دیگر را در این سند دیدیم، اما واقعیت آن است که اصلا مورد توجه قرار نگرفت و با این که در کمیسیون های مختلف وزارت صمت ارایه شد، اما سازمان های مربوطه حاضر به پایش این سند نشدند. با این حال معتقدم حتی اگر آن سند هم مصوب می شد، امروز شاهد انحرافاتی نسبت به آن برنامه ها بودیم که اخیرا در مقاله ای به بررسی این انحرافات پرداخته ام.
با این حال مشکل اساسی ما آن است که سیاست گذار که وزارت صمت است، متولی هدایت (نه دخالت) در حوزه روند صنعت تایر نیست و اگر از مسئولین درباره این صنعت سوال شود، مسئول مستقیمی وجود ندارد که بتواند به موضوعات این صنعت اشاره کند؛ مگر در حد ارایه یک سری آمار و ارقام در همایش ها و نشست ها که معلوم نیست همان آمار و ارقام هم تا چه حد درست باشند.
واقعیت امر این است که سیاست گذار باید با استفاده از نخبگان صنعت برنامه تصویب کند و در اختیار فعالان این حوزه قرار دهد و بر آن نظارت و پایش کند. در حال حاضر هم و غم سازمان های دخیل در صنایع، مدیریت آتش نشانی است و با توسل به سیاست های زودگذر و موقتی، مشکلات را اغلب هم با اتکا بر فاکتور واردات و تعرفه به تعویق می اندازند که همین روش ها نیز ضربات سنگینی بر بازارها و صنایع ایجاد کرده است.
تعرفه های ترامپ بر بخش های مختلف و ترکیبات تجاری در صنایع گوناگون در دنیا اثر گذاشته است و این تحولات دیر یا زود دامن کشور ما را نیز خواهد گرفت. تحلیل شما از سیاست های در حال تغییر جهان چیست؟
سوال بسیار خوبی مطرح کردید. متاسفانه علاوه بر مسایل درون سازمانی، در کشور ما از این موضوع غافلیم که تصمیمات تعرفه ای که دنیا با آنها روبروست چه آثار و نتایجی را در صنعت تایر در ایران به همراه خواهد داشت. اولا ما باید این تبعات را تجزیه و تحلیل کنیم و انجمن های تخصصی و اتاق های فکر باید به بررسی اثرات تعرفه ها بر صنعت تایر بپردازند. تغییرات تعرفه ای در دنیا در درجه اول بازارهای جهانی را تحت الشعاع قرار داده است، به عبارتی چین و یا سایر کشورهای تولیدکننده تایر دنیا – به خصوص در آسیا – بازارهای خود را از دست می دهند و این موضعات روی عرضه و فروش، اثر منفی بر جای خواهد گذاشت. آمارها نشان می دهد از زمانی که ترامپ سیاست های تعرفه ای خود را آغاز کرده، عرضه و فروش واحدهای تولیدی تایر در اروپا و چین به شدت افزایش یافته و روزی نیست که ده ها مناقصه فروش کارخانجات تایر در چین، آلمان، فرانسه و … منتشر نشود که این خود سیگنال بسیار مهمی برای صنعت تایر دنیا بعد از تعرفه های آمریکاست.
از سوی دیگر کشوری مانند چین که ظرفیت تولید خود را به میلیون ها تن رسانده، باید امورات خود را به نوعی بگذراند و از آنجا که چینی ها در تصمیمات خود چابکند، با سیاست های مختلف از جمله دامپینگ خواهند توانست بازارهای خود را در منطقه های مختلف جهان توسعه دهند؛ همانطور که در اول صحبت های خود نیز اشاره کردم، ایران به کشوری برای تایرهای چینی با قیمت های بسیار نازل و با شرایط اقساطی تبدیل شده و احتمالا اگر فکری برای این مشکل نکنیم، این روند بزودی تشدید خواهد شد.
در این شرایط باید به دو نکته دقت کنیم؛ اولا ورود تایرهای چینی به کشورمان به همین دلایل به شدت افزایش خواهد یافت و دوم در جاهایی که ببینند می توانند هزینه های خود را از طریق کاهش کیفیت و وزن تایر، تقلیل دهند، ورود خواهند کرد و پیش بینی می کنم اگر نظارت صحیح صورت نگیرد به زودی با امواجی از تایرهای وارداتی در کشور مواجه می شویم که کیفیت هایی بسیار پایین دارند و می توانند فجایع زیادی در کشور ایجاد کنند.
باید به این دو نکته توجه ویژه کنیم و از ابزارهایی که عملیاتی است – چه تعرفه، چه نظارت بر کیفیت و چه سایر روش ها – استفاده و حتی کل سازمان آزمون تایر کشور را برای مقابله با این امر بسیج کنیم تا این امر به بروز فاجعه های آینده منجر نگردد. متاسفانه ابزارهای نظارتی ما آنقدر قوی نیستند که از مبادی ورودی بتوان مانع از ورود تایرهای بی کیفیت شد، لذا از مسئولین صنعت تایر درخواست دارم جلسات ویژه برای تحلیل اثر افزایش تعرفه های آمریکا بر صنعت تایر برگزار کنند تا از وقایع آینده آن جلوگیری شود.
 
آقای دکتر از زمانی که در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزارم و تولد شما را تبریک عرض می کنم.
من هم از شما متشکرم.