در گفتگو با مدیرعامل کارگزاری پیشرو بررسی شد

بورس در خدمت بنگاه های تولیدی صنعت تایر

شرکت های کارگزاری فعال در کشور در خلال سال های اخیر با تلاش در راستای فرهنگ سازی روش های نوین مالی مبتنی بر بورس، اقدامات قابل ملاحظه ای را برای ورود شرکت ها به بازار سرمایه و تعریف ابزارهای مالی انجام داده اند.

از بهمن ماه 1378 کارگزاری پیشرو که در آن زمان با نام کارگزاری سیماب گون مجوز خود را از بورس دریافت کرده و فعالیت خود را از اردیبهشت 79 رسما استارت زده و حالا 27 سال است که در این حوزه فعالیت می کند. این کارگزاری در زمینه معاملات اوراق و کالا و فرابورس فعال است، بطوریکه در بورس کالا مجوز معاملات انواع و اقسام فلزات، سیمان، پتروشیمی، خودرو و .. را داراست و در معاملات سهام هم در حوزه آتی و نقدی مجوز فعالیت دارد.

این کارگزاری همچنین مجوز عرضه و پذیرش هم دارد و در زمینه انتشار اوراقی مثل مشارکت و یا انواع صندوق ها خدمات گسترده ای را ارایه و اوراق جدید را طراحی و در اختیار شرکت ها قرار داده است.

مهندس داوود معمارزاده، مدیرعامل این کارگزاری با سابقه فعالیت های مالی در شرکت های ایران تایر و یزدتایر با مدرک کارشناسی حسابداری از دانشگاه علامه طباطبایی و فوق لیسانس مدیریت اجرایی از دانشگاه مدیریت صنعتی، از همان سال 78 با تاسیس این کارگزاری وارد بازار سرمایه شد و از آن زمان تاکنون در سمت های رییس هیات مدیره و مدیرعامل کارگزاری مشغول به فعالیت است.

در ادامه متن کامل گفتگوی مانیفست با مهندس داوود معمارزاده، مدیرعامل کارگزاری پیشرو که به موضوع تامین مالی شرکت های صنعتی از طریق بورس اختصاص یافته منتشر می شود.

آقای مهندس، به نظر می رسد نگاه صنعت تایر به موضوع تامین مالی یک نگاه سنتی است و مدیران مالی شرکت های تایری اطلاع کافی از ابزارهای مالی جدید ندارند و یا به آن ورود نکرده اند. نظر شما در این باره چیست؟

از گذشته در صنعت تایر و البته بسیاری از صنایع کشور، تامین مالی یا متکی بر شراکت افراد و یا تامین مالی از طریق منابع بانکی بوده است، با این حال در ابتدایی ترین شکل تامین مالی از بورس، افزایش سرمایه طرح های تولیدی بر اساس توجیه اقتصادی و فنی طرح در حال حاضر به شکلی نسبتا مطلوب تر از گذشته اتفاق می افتد.

از سوی دیگر ابزارهای جدیدتر مانند کراد فاندینگ ها در بورس، خدمات مالی مناسبی به شرکت ها ارایه می کنند و بر اساس طرح های تعریف شده توسط شرکت ها، کمک های زیادی به تامین منابع مالی برای طرح های توسعه ای در صنایع می کنند، به طوریکه شرکت ها موفق شده اند بر اساس بهره ای که تعریف می شود، یکی از ساده ترین و بهترین روش ها را برای تامین مالی تجربه کنند؛ بدون این که فشاری به سهامدار فعلی بیاید و یا چالش های موجود در مسیر تامین مالی از مسیر بانک ها را متحمل شوند.

افزایش نرخ تسهیلات بانکی فشار زیادی وارد می کنند و شرکت ها به دلیل بازدهی پایینی که دارند، توان بازپرداخت بهره های بانکی را ندارند. این موضوع در بورس قابل تعدیل هست؟

ببینید تامین مالی بر اساس شرایط اقتصادی، تورم، عرضه و تقاضای پول و سایر مولفه های اقتصادی دارای نرخ های متفاوتی است و این طبیعی است. بانک ها زمانی به بهانه هایی مثل طرح های ملی و توسعه ای، نرخ های سود پایین تر و یا ارز ارزان در اختیار بنگاه ها قرار می دادند، اما امروزه دیگر خبری از این سوبسیدها نیست و حتی بانک ها نیز دیگر حاضر به پرداخت تسهیلات با نرخ های پایین نیستند.

لذا بر اساس شرایط بازار، بهای تامین مالی برای شرکت ها بالاتر از گذشته است و در بورس هم وضعیت به همین شکل است و به عبارتی اوراق و ابزارهایی که برای تامین مالی در اختیار شرکت ها قرار دارد، سودهای متناسب با عرضه و تقاضا را دریافت می کنند.

حداکثر سودی که صنعت تایر می برد بین 6 تا 10 درصد است و هزینه های متعدد تولید مانند دستمزد و مواد اولیه هم سالانه و ماهانه و هفتگی افزایش می یابد و به نظر می رسد کار صنعتی دیگر توجیه ندارد. به نظر شما شرکت ها می توانند از پس این نرخ ها برآیند؟

واقعیت آن است که حداکثر سودی که در حال حاضر صنایع بورسی ارایه می کنند 20 تا 25 درصد است و بالاتر نیست و این به پاشنه آشیل اقتصاد در بخش تولید تبدیل شده است. زمانی که ابزارهای بورسی مانند صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت و کراد فاندینگ ها و … تا 40 درصد سوآوری دارند، چرا باید سرمایه گذار به سمت خرید سهام شرکت هایی بروند که 10 درصد سود می دهند؟

حتی خود تولیدکنندگان نیز در برابر چنین شرایطی قرار دارند، زمانی که می توان همین سرمایه را صرف واردات کالا کرد و یا در ابزارهای بورسی و یا سپرده های با سود بالاتر سرمایه گذاری کرد، چه توجیهی برای صاحبان سرمایه وجود دارد که با سودهای پایین به تولید بپردازند.

با این حال اگر شرایط اقتصادی تغییر یابد، سرمایه گذاری رونق خواهد یافت، در غیر این صورت ما محکوم به واردات و افت سرمایه گذاری ها در حوزه تولید هستیم. در حال حاضر انواع و اقسام فرصت های سرمایه گذاری در کشور وجود دارد؛ از رمزارزها گرفته تا بازار مسکن و ارز و فارکس و … و این موضوع باعث شده تامین مالی در یک بازار بسیار رقابتی صورت بگیرد که نرخ تامین مالی را افزایش داده و در چنین شرایطی شرکت ها با سودآوری پایین در وضعیت سختی قرار گرفته اند.

از سوی دیگر دولت در دوره ای به دلایل واهی به برخی کالاها سوبسید می داد و تسهیلات را با نرخ های پایین در اختیار تولیدکننده قرار می داد، اما از سمت دیگر تولید کننده را ناچار به پایین نگه داشتن قیمت ها می کرد و همین امر باعث ایجاد رانت ها و بازارهای دو نرخی در کشور می شد که دلالان از این موضوع سود می بردند. اما حالا وضعیت بسیاری از متغیرها مانند نرخ سود تا حدی تغییر کرده و مبتنی بر بازار است.

باید گفت بسیار اهمیت دارد که قیمت ها در همه حوزه ها آزاد باشند و این در همه جای دنیا مرسوم است. امروزه شرکت های بزرگ دنیا برای کاهش قیمت تمام شده خود دست به ابتکاراتی زده اند که بتوانند در اقتصاد آزاد جهانی رقابت کنند.

شرکت های خودروساز بزرگ دنیا در کشورهایی مثل چین، تایوان و ویتنام و … خطوط تولیدی راه اندازی کرده اند تا با استفاده از مزیت دستمزد پایین و یا هزینه های جانبی کمتر، خودرو را با قیمت تمام شده پایین تر تولید و همان خودرو را به قیمت کشور اصلی به خریداران خود در سراسر دنیا صادر کنند و به عقیده من تولیدکنندگان ایرانی نیز باید راهکارهایی برای کاهش هزینه های تولید بیابند.

از سوی دیگر نهایتا سهم تامین مالی از کل قیمت تمام شده به 10 درصد هم نمی رسد و این در حالی است که هزینه نیروی انسانی و سایر هزینه های تولید مانند مواد اولیه و تکنولوژی در کشور به سرعت روند افزایشی طی کرده و در نتیجه نباید فقط به سهم تامین مالی نگاه کنیم.

امروز فرایندهای تولید در دنیا تغییر مسیر داده و کالاها با استفاده از تکنولوژی های مدرن و استفاده از ربات ها و … تولید می شوند و به همین دلیل بهره وری تولید افزایش یافته و سرعت تولید بالاتر رفته و این در حالی است که در کشور ما تولید هنوز متکی بر نیروی انسانی است و این امر روی قیمت تمام شده و هزینه های تولیدی اثر مستقیم و بالایی دارد.

به علاوه هنوز 30 تا 40 درصد از مواد اولیه مورد نیاز تولید تایر از خارج تامین می شود و آن بخشی هم که در داخل خریداری می شود مبتنی بر قیمت های جهانی و ارز است و این موضوعات روی قیمت تمام شده اثر می گذارند.

واقعیت آن است که سوبسید دادن به اقتصاد، مرگ تدریجی است و اگر در هر جای دنیا یارانه ای پرداخت می شود، متکی بر روش هایی است که به اقتصاد آسیب نزند، اما در ایران نتیجه پرداخت این یارانه ها فشل شدن صنایع و مشکلات موجود است.

گفته می شود بین 20 تا 30 میلیارد دلار ارز در نزد مردم ذخیره شده است و از یک سو سازوکارهایی برای بازگشت این ارز به چزخه اقتصاد وجود ندارد. از سوی دیگر مردم هم اعتمادی به دولت ندارند که ارز را در اختیار دولت قرار دهند. آیا ساز و کارهایی برای بازگشت این ارز به تولید از کانال بورس وجود دارد؟

طبق آخرین خبرها، صندوق های ارزی در بورس در حال برنامه ریزی هستند که سود آنها مثل صندوق های با درآمد ثابت، بصورت سالانه و یا در دوره های مشخصی به صورت ارزی به خریداران پرداخت خواهد شد که قدرت خرید صاحبان صندوق ها را در قبال کاهش ارزش پول حفظ می کند و از طرفی این اطمینان ایجاد می شود که ارز در خدمت تولید و اقتصاد قرار بگیرد.

از سوی دیگر یکی از عادت های برخی از صاحبان سرمایه، نگهداری منابع مالی بصورت طلا و ارز در داخل منازل است که در معرض خطرات زیادی قرار دارد، اما انتظار می رود با پذیره نویسی این صندوق ها همانطور که صندوق های مبتنی بر طلا از استقبال خوبی برخوردار شد، شاهد اقبال عمومی به صندوق های ارزی نیز باشیم.

در صندوق های طلا، قیمت ها دارای یک رابطه مستقیم با بازار فیزیکی است، آیا ممکن است صندوق های ارزی تحت سیاست گذاری های دولتی قرار بگیرد و بازدهی های آن دستکاری شود؟

خیر. عملا هر نوع فرصت سرمایه گذاری در بورس اعم از اوراق، صندوق ها و … تابع عرضه و تقاضا هستند و هیچ مداخله ای خارج از مکانیزم بازار در قیمت ها صورت نمی گیرد. وقتی شما از صندوق طلا خریداری می کنید به قیمت جهانی طلا و ارز بستگی دارد و تغییرات این دو مولفه طبیعتا روی قیمت اثر می گذارند و در مورد ارز نیز طبیعتا عرضه و تقاضای ارزی روی این ابزار موثر است.

پیش بینی می کنید از این ابزارها هم استقبال بشود؟

صد درصد. هر ابزاری در بورس ارایه می شود با علاقه بالای خریداران روبرو می گردد و خوشبختانه دلالان در این بازار شانس بالایی نسبت به خریداران عادی ندارند. از طرفی شفافیت، ریسک های صفر تحویل کالا و واقعی بودن معاملات باعث می شود خریداران استقبال خوبی از این فرصت ها بکنند و به خصوص با ابزارهای مختلفی که روی این فرصت ها تعریف می شوند، مزیت های موازی هم برای سرمایه گذاران ایجاد می شود.

عرضه تایر در بورس کالا را چطور ارزیابی می کنید؟ به نظر شما آیا عرضه این کالا در بورس کمکی به تامین مالی شرکت ها می کند؟

بورس کالایی که کالای نهایی در آن عرضه شود، تنها در ایران وجود دارد و هیچ جای دنیا کالای نهایی در بورس کالا عرضه نمی شود، با این حال عرضه خودرو در بورس کالا تجربه ای بود که در ایران تجربه شد، اما واقعیت آن است که عرضه تایر کار آسانی نیست.

این کالاها بازارهای فرعی محسوب می شوند و بازارهای اصلی روی کالاهای پایه فعالیت می کنند که قیمت گذاری آنها باید در بورس و بر اساس عرضه و تقاضا صورت بگیرد. در مورد کالاهای نهایی، قیمت تمام شده محصول مشخص است و عرضه و تقاضای آن در بازار فیزیکی و بسته به شرایط، باعث تعیین قیمت می شود. به علاوه تنوع بالای کالا (تایر) در سایز و نوع تایرها کار را برای عرضه در بورس سخت می کند، چراکه هر مورد باید در بورس کالا ثبت سفارش شود؛ با این حال غیرممکن نیست.

در گذشته اوراق مشارکت مورد استقبال دولت ها و پروژه های سرمایه گذاری قرار می گرفت ولی حالا دیگر خبری از آنها نیست. آیا این ابزار را می توان توسط بخش خصوصی منتشر کرد و در بورس منتشر کرد؟

بله در حال حاضر شرکت های خودروساز این اوراق را منتشر می کنند و اتفاقا مورد استقبال هم قرار می گیرد. البته همچنان نرخ این اوراق برای سرمایه گذار باید جذاب باشد. در صنعت تایر نیز طرح های توسعه صنعتی تعریف شده و تامین مالی آنها نیز از طریق اوراق مشارکت پیش بینی شده است. این ابزار مالی در همه جای دنیا استفاده می شود و مورد پذیرش قرار می گیرد.

وضعیت شرکت های تایرساز را در بورس چطور می بینید؟

از گذشته شرکت های تایرساز در بورس حضور داشته و دارند و طبیعتا وضعیت شرکت های تایرساز نیز تابع شرایط صنعت و بازار و وضعیت اقتصادی کشور دارای نوسان است اما در مجموع شرکت های تایرساز جزو سهام های گردش دار محسوب می شوند و سهم های خوبی هستند.

تقسیم سود در شرکت ها موضوع بسیار مهمی است و در کشور ما نیز به تدریج موضوع تقسیم سود بهبود یافته و سود شرکت ها صرف توسعه طرح ها می شود. با این حال هنوز هم به استانداردهای جهانی نرسیده ایم. نظر شما در این باره چیست؟

قانون می گوید شرکت ها باید حداقل 10 درصد سود را تقسیم کنند و هشت ماه برای پرداخت سود زمان تعیین کرده است. واقعیت آن است که این سیاست ها، سیاست های سهامدار عمده است که منابع را در شرکت انباشت کند و در خدمت طرح های توسعه قرار دهد، ولی سهامدار جزء به دنبال دریافت سود است، لذا این که در مجامع به یک توافق برسند و سود را به نحوی تقسیم کنند که منافع دو طرف در نظر گرفته شود، تعیین کننده است، با این حال این روند وضعیت رو به بهبودی را پشت سر می گذارد.

در تمام دنیا فعالان اقتصادی از منابع دیگران استفاده می کنند و آن را در جهت منافع شرکت به کار می گیرند. در بورس هم روال به همین شکل است که افراد منابع ر ا در قبال سودآوری در اختیار صنایع و شرکت ها قرار می دهند. از قدیم الایام فلسفه وجودی نهادهای سرمایه گذاری نیز بر همین منوال بوده است که سرمایه گذاران انگیزه لازم برای ورود به صنایع را داشته باشند.

از طرفی تامین مواد اولیه و سرمایه در گردش، کار بسیار بزرگی است که نیازمند وام و اعتبارات بالاست، اما این اعتبار و وام ها زمانی دارای منطق است که اولا نرخ مناسبی در قبال سودآوری صنعت داشته باشد. نکته دیگر موضوع اهرم است. همیشه باید اعتبار به نسبتی از حقوق صاحبان سهام و دارایی باشد و هرچه این نسبت افزایش یابد ریسک دریافت اعتبار و وام بالا می رود و اصطلاحا اهرم بیشتری استفاده کرده است. لذا پوشش بهره این تسهیلات و اعتبارات بسیار مهم است و اگر توجیه داشته باشد، وام و تسهیلات خیلی هم ابزار خوبی است.