مروری بر تحولات صنعتی ایران در هفتاد سال

اقتصاد ایران در یک قرن گذشته با فراز و فرودهای متعددی روبرو شده است؛ دوره هایی از رشد و رونق و رکود و افول. با این حال سیر روند اقتصاد ایران در این مدت با توسعه های بزرگی روبرو بوده و کشور از یک اقتصاد متکی بر کشاورزی صرف، به کشوری متکی بر کشاورزی، نفت، صنعت و خدمات تبدیل شده است. در این بین سهم این بخش ها در دوره های مختلف نیز تغییر کرده و در این مسیر عوامل متعددی بر توسعه صنعتی و یا عقب ماندگی صنعتی در ایران دخالت داشته است. به طور کلی باید اقتصاد ایران را به دو دوره قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد و دوره پس از انقلاب نیز قابل طبقه بندی به دوره های قبل از تحریم ها و بعد از آن است. در این ارتباط با مهندس یزدان حیدری، پیشکسوت صنعت کشور و نایب رییس هیات مدیره گروه صنعتی پارمیدا که تجربه های ارزشمندی در حوزه تولید صنعتی در اختیار دارد گفتگو کرده ایم و به بررسی تحولات صنعتی ایران از گذشته تا حال پرداخته ایم که در ادامه می خوانید. 

 

آقای مهندس حیدری با تشکر فراوان از فرصتی که در اختیار ما قرار دارید، لطفا برای شروع بحث به تجربه های خودتان از رفتار صنعتی دولت های قبل از انقلاب و بعد از آن اشاره بفرمایید و یک مقایسه مختصر از این دو دوره داشته باشید.

کشور ما در دوره ای که دکتر عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد فعالیت خود را در کابینه علم قبل از انقلاب آغاز کرد، یکی از درخشان ترین دوران خود را پشت سر می گذاشت که معتقدم دلیل این امر، انتخاب عقلای صنعت، اقتصاد و جامعه به عنوان مدیران و مشاورین وی در حوزه اقتصاد بود. مهمترین آنها معاون صنعتی بود که پروژه های زیادی را در ایران اجرا کرد و نتیجه سیاست های درخشان آن دوره در فاصله سال های 41 تا 48 رشد 11.5 و تورم 2.1 درصدی بود.

بعد از سال های 49 تا 50 که قیمت نفت افزایش یافت، اما ورق برگشت؛ شاه با خودرأیی که در پیش گرفت به نصایح و توصیه های اطرافیان گوش نمی کرد و از سوی دیگر رواج یافتن چاپلوسی در دربار به ویژه در سال های 50 به بعد باعث شد بسیاری از نگرانی هایی که در بین افراد دلسوز همچون عالیخانی وجود داشت مورد اهتمام دربار قرار نگیرد. از سوی دیگر اعمال نفوذهایی که دربار انجام می داد باعث بروز مشکلاتی در فعالیت وزرایی همچون علیخانی می شد.

در آن دوره تصمیم بر این شد واردکنندگان به حوزه تولید ورود کنند؛ لذا از افرادی همچون لاجوردی ها، ایروانی، حاجی برخوردار و … دعوت شد که به جای واردات، واحدهای تولیدی آن چه را که وارد می نمایند ایجاد کنند، ولی تجار گفتند ما سرمایه و دانش این کار را نداریم. به آنها گفته شد سرمایه از طریق بانک صنعت و معدن، و نیروی کارشناسی از طریق سازمان مدیریت صنعتی در اختیار شما قرار خواهد گرفت و اگر بخواهید دوباره ادامه بدهید، ما واردات را ممنوع خواهیم کرد. از این رو تجار راضی به احداث واحدهای صنعتی شدند که در برخی موارد همراه با دریافت تکنولوژی بود و رشد اقتصادی کشور از همان زمان شروع شد.

یکی از اختلاف نظرهای شاه و عالیخانی همین بود که عالیخانی به حرف دربار گوش نمی کرد. به عنوان مثال کمپانی بنز یک دستگاه خودرو به ولیعهد هدیه داده بود و قصد داشت با شرایط خاص خود در ایران خودرو تولید کند، اما عالیخانی شروط دیگری در نظر گرفت و با شرایط بنز موافقت نکرد و در نتیجه این اختلافات، شاه به نخست وزیر دستور داد عالیخانی را برکنار کند.

یک موضوع محل اختلاف دیگر، مسأله قیمت های دستوری بود. عالیخانی با قیمت دستوری و محدودیت های صادراتی مخالف بود و معتقد بود باید صادرات داشته باشیم و اگر کمبودی در کشور رخ داد، می توانیم با واردات آن را جبران کنیم و در عوض درآمد داخلی فعالان اقتصادی، کشاورزان و صنعتگران افزایش می یابد.

در آن زمان، من مدیر کارخانه ایران یاسا شدم، هنوز وضع صنعتی کشور خوب بود. در آن دوره فولادی ها وقتی دیدند اوضاع خوب نیست، کارخانه را واگذار کردند و یک روز از بین هفت مدیر قسمت های مختلف کارخانه، من که مدیر تکنیکال بودم، با رأی بالا به عنوان مدیر کارخانه انتخاب شدم. رییس هیات مدیره درباره دلیل انتخاب من به عنوان مدیر می گفت سایر همکاران معتقدند شما هم به مشکلات فنی تولید در کارخانه آگاهی دارید و هم ارتباط خوبی با پرسنل برقرار می کنید و همین دو عامل در توفیق من برای مراحل بعدی مدیریتی بسیار حائز اهمیت بود.

بعد از مدتها در آذر ماه 1357 به علت خروج سهامداران ایران یاسا، این شرکت بدون هیات مدیره ماند و تنها مقام ارشد شرکت من بودم که برای رفع نیازهای مالی تولید در کارخانه، ناچار به فروش نقدی کالا شدم. در آن زمان، ایران خودرو هم به ما پول نمی داد. لذا در قبال فروش نقدی، رسید دریافت و از منابع فروش کالا هزینه می کردیم.

در آن دوره برخی جریانات سیاسی هم به کارخانه ها نفوذ کرده بودند و فضای کارخانه ها فضای متفاوتی بود. به عنوان مثال در یکی از روزهایی که در مسیر کارخانه بودم، اول جاده شهریار یک عده علیه من شعار می دادند و یک عده دیگر در مقابل طرفداری می کردند. با حضور در کارخانه استعفا کردم، اما دو روز بعد دوباره کارگرها خواستند که برگردم. این وضعیت تا اردیبهشت 58 ادامه یافت.

 

با گذشت نزدیک به پنج دهه از آن روزها به نظر شما شرایط چه تغییری کرده است؟

موفقیت های بسیار زیادی به دست آمده، اما متاسفانه صنعت ما در یک سیستم بسته قرار دارد و در این سیستم هیچ کشوری موفق نیست، زیرا نه سرمایه گذار خارجی می توانیم جذب کنیم، نه دانش فنی و نه حتی کارشناس می توانیم وارد کنیم. در زمان خاتمی روابط ما با دنیا تقویت شده بود، در آن زمان موسساتی در اروپا بودند که با مراجعه به آنها و دعوت از نیروهای فنی و کارشناسی بازنشسته آنها چندین متخصص به کشور دعوت کردیم که در ان زمان باعث رشد نیروهای ایرانی شدند. به عنوان مثال در آن زمان رییس کل کنترل کیفیت کنتیننتال را به ایران دعوت کردم که دوره بسیار ارزشمندی برای نیروی انسانی و فنی ما برگزار شد.

الان شرکت استاندارد پروفایل که همان خدمات را ارایه می دهد، حاضر نیست به ایران بیاید و با این که حاضریم به کارشناسان و متخصصان آن حقوق بدهیم، اما دعوت ما را نمی پذیرند که همه این چالش ها پیرو همان سیستم بسته ای است که اشاره کردم.

هرچند در این پنج دهه خیلی کارها شده، اما اگر دروازه ها باز بود و سیستم بانکی بهتر شود می توان کارهای بزرگی کرد. در صنعت دشواریهایی هست که به سیستم بانکی مربوط است و در شرایط نقدینگی و تورم این مشکلات، شرایط را وخیم تر کرده است؛ درصورتی که قبل از انقلاب خرید یوزانس با بهره لیبور به اضافه یک تا دو درصد سود داشتیم و مشکلی بابت نقدینگی نداشتیم. حالا شرکت های خودروساز چند ماه طول می کشد تا بدهی خود را بپردازند و معضلات بیشتر شده است.

با این حال معتقدم یک مزیت برای تولیدکنندگان ایرانی، وجود بازار مناسب در کشور از یک سو و نبود رقابت شدید بین تولیدکنندگان است. به نظر من اگر تولید باکیفیتی توسط تولیدکنندگان صورت بگیرد، از نظر بازار مشکلی نداریم و در عین حال برخلاف اروپا و آمریکا که سالانه هزاران شرکت در نتیجه رقابت صنعتی ورشکست می شوند، این چالش در ایران وجود ندارد و این دو مسأله باعث شده صنایع ما تاب آوری مناسبی داشته باشند.

در نیم قرن گذشته خیلی از بخش های صنعتی کشور پیشرفت کرده اند؛ میزان تولید محصولات پتروشیمی از 3 میلیون تن به 100 میلیون تن رسیده و در فولاد و سیمان و … نیز شاهد رشد خوبی هستیم. اما چرا با این همه تحول اقتصادی، وضع اقتصادی مردم خوب نیست؟ چرا با این که رقمی در حدود 14 میلیارد دلار صادرات محصولات پتروشیمی داریم و در سایر صنایع نیز صادرات مناسبی را در اختیار داریم، اما وضعیت معیشتی مردم مناسب نیست؟ چون اکثر شرکت ها دولتی اند و تنها 20 درصد سهم اقتصاد ما در اختیار بخش خصوصی است و این در حالی است که هیچ کشوری با اقتصاد دولتی رشد نکرده است.

ویتنام در 1986 دارای 12 هزار واحد دولتی بود که به تدریج همه را خصوصی کرد و تورم 400 درصدی خود را در نتیجه سیاست های درست اقتصادی تک رقمی کرد و اکنون، فقط بیش از 100 میلیارد دلار به آمریکا صادرات دارد. چین و هند هم همین روندها را پشت سر گذاشتند و حالا به قطب های اقتصادی دنیا تبدیل شده اند.  اما ما 2300 شرکت دولتی داریم که در بودجه برای آنها منابع در نظر گرفته می شود. شستا در 15 سال گذشته ده مدیرعامل عوض کرده و شرکت های زیرمجموعه آن اغلب ورشکسته اند که هزینه این ضرر و زیان ها را کارگران بر دوش می کشند. اخیرا وزیر کار اعلام کرده روزی نیست از فساد یکی از شرکت های زیرمجموعه شستا گزارش دریافت نکند.

مشکل خودروسازی هم دولتی بودن آن است؛ نهادهای مختلف دولتی از این صنعت برای توزیع رانت و انتصاب و استخدام ها کمک می گیرند و مدیرعامل نسبت به نهادهای مداخله گر اختیاری ندارد. یکی از مدیران عامل این شرکت می گفت 300 نفر در لیست حقوق این شرکت هستند که اصلا سر کار نمی روند. در عین حال دولت هم قیمت را پایین نگه داشته تا برخی سیاست های پوپولیستی خود را همچون فرزند آوری و توزیع رانت به افراد غیراقتصادی گسترش دهد که منافع آن به جیب دلالان و زیان آن بر دوش قطعه سازان و فعالان زنجیره است، در حالیکه قانون می گوید اگر قیمت دستوری اعلام می کنید باید جبران ضرر و زیان واحد بشود.

وضعیت صنعت خودروی ما در حالی است که در همه جای جهان خودروسازی نماد فرهنگ، اقتصاد و صنعت کشورها است. امریکا زمانی بزرگترین خودروساز جهان بود تا جایی که می گویند «آمریکا، خودرو را ساخت و خودروسازی، آمریکا را ساخت». تولیدات کشورهای ژاپن، سوئد، آمریکا، ایتالیا، آلمان شرقی، لادای روسیه، تولیدات ایران را با هم مقایسه کنید و ببینید چگونه خودرو، فرهنگ و اقتصاد کشور را نمایش می دهد. ما قبل از انقلاب شرکت ولوو را از ورشکستگی نجات دادیم. در آن زمان ولوو دچار مشکل شد و دکتر نیازمند که معاون صنعتی دکتر عالیخانی بود، به مدت 6 ماه در قالب مدیر پروازی کارخانه را از ورشکستگی نجات داد. ما هنوز هم این متخصصین و تکنیسین ها را داریم، اما نیازمند فضا برای کار هستیم.

ما انجمنی به نام انجمن مدیران میتاپس داریم که حدود 300 عضو دارد و واحدهای موفق را بازدید و تجربیات آنها را برای اعضا دریافت می کنیم. برخی از این واحدها حتی تحصیلات خاص و مرتبطی ندارند. مثلا شیشه کاوه دارای 120 مجموعه تولیدی است که نیازهای زنجیره خود را تامین می کند و یک شرکت پتروشیمی هم برای تامین ارز مورد نیاز خود راه اندازی کرده است.

بنیان گذار «دابو صنعت» روی وانت کار می کرد و الان 600 پرسنل در اختیار دارد که 300 نفر آنها دکتر و مهندس هستند و ماشین آلات صنایع نفت و گاز و پتروشیمی را تولید می کنند؛ تجهیزاتی که قبلا از خارج وارد می شد.

اگر فضا بازتر بود این افراد می توانستند پیشرفت و اقتصاد را بزرگتر کنند، اما اقتصاد از مسیر سیاست داخلی و خارجی می گذرد.

 

به سیاست داخلی و خارجی اشاره کردید. برای حل مشکلات این دو حوزه چه توصیه هایی به حاکمیت دارید؟

معتقدم حتی با این فرض که آمریکا و انگلیس بد باشند، فرصت های مصر، مراکش، بحرین و … را نباید از دست داد. به عقیده من ظلمی که آمریکا به کشورهای دیگر کرده به ما نکرده است. آمریکا بیست سال ویتنام را بمباران کرد و روی شهرهای ژاپن بمب اتم ریخت، ولی این کشورها صدها میلیارد دلار صادرات به بازار آمریکا دارند. چرا باید با کشورهای دیگر در تخاصم باشیم و رفاه مردم تحت تاثیر سیاست های خارجی قرار بگیرد.

در داخل هم باید آدم های شایسته در راس امور قرار بگیرند. انتخابات در ایران به نوعی است که آدم های متخصص در پست های مختلف نمی نشینند و می بینیم که فساد و انحراف منابع در بسیاری از بخش ها رواج یافته است. مشکلات محیط زیست دامن کشور را گرفته و کار بسیار مشکلی است که این مشکلات به این سادگی ها حل شوند

با این حال باز هم تاکید می کنم که کشور بسیار نسبت به گذشته پیشرفت کرده است. در مقایسه با سال 1329 که حتی آب لوله کشی در کشور نبود و نه صنعتی بود و نه پیشرفتی تا به حال و امروز موفقیت های زیادی به دست آمده، اما مشکلات هم زیاد است. در زمان رضا خان 2 درصد از تولید ناخالص داخلی ما صنعتی بود و حالا به 13 و 14 درصد رسیده است.

برای عبور از این چالش ها باید سیاست های خارجی و داخلی اصلاح شوند و حاکمیت با این راه حل ها می تواند مسیر توسعه را هموار کند. بخش خصوصی علاقه ای به کار دولتی ندارد و با این که به من بارها پیشنهاد کار دولتی شد، اما نپذیرفتم. با این حال همیشه حاضریم تجربه های خود را در اختیار دولت ها  قرار دهیم.

 

درباره شرکت پارمیدا بفرمایید و این که چطور شد به سراغ این فعالیت رفتید؟

سال 1363 از سازمان صنایع کوچک موافقت اصولی برای راه اندازی پارمیدا را با سرمایه ای کم دریافت کردیم، اما تصمیم گرفتیم با افراد دیگر شریک و واحد بزرگتری را راه اندازی کنیم. لذا از وزارت صنایع وقت موافقت اصولی را گرفتیم. شهرک های صنعتی ساوه، بویین زهرا و سمنان به ما پیشنهاد شد، البته سمنان آن موقع هنوز صنعتی نبود؛ بطوریکه شهر اقتصاد پر رونقی نداشت و شب ها حتی رستورانی باز نبود که برویم شام بخوریم. با این حال در سال 64 به عنوان اولین واحدهایی بودیم که در شرق سمنان کلنگ زدیم. به دلیل مشکلات ارزی تا سال 69 نتوانستیم ارز بگیریم، اما در آن سال مهندس احمدی که قبل از انقلاب با او آشنا بودم و هم دانشکده ای من بود، به عنوان معاون طرح و برنامه سازمان برنامه وزارت صنایع انتخاب شد. به او مراجعه کردیم و با حمایت او توانستیم ارز دریافت کنیم. در آخر 1369 قطعات قالبی را راه انداختیم و 4 پرس تزریقی از یک شرکت آلمانی وارد کردیم و یک سری دستگاه های داخلی هم خریدیم.

سال 7013 هم خط نواری راه اندازی شد و برای اولین بار نوار چند جزیی تولید کردیم؛ قبلا در ایران مونو پروفایل تولید می شد، اما برای این کار یک دانش فنی گرفتم. آن زمان یک شرکت به نام «گام نو» را در اواخر سال 1365 با مهندس پدرام منش، مهندس دولتشاهی و آقای زربخش که مقیم آلمان بود راه اندازی کرده بودم و نمایندگی چند شرکت آلمانی را در اختیار داشتیم . در سال 1366 در گام نو طراحی و تولید یک واحد کاسه نمد به ما واگذار شد. در سفری که به آلمان و ایتالیا داشتم در جریان بازدید از کارخانه های کاسه نمد در این کشورها، با شرکت سایاگ آشنا شدم و از آنها تکنولوژی را گرفتم که هزینه آن 180 هزار دلار بود و سه نیرو هم برای دوره فرستادیم.

آن موقع وضع مالی خودروسازها خیلی خوب بود و 35 درصد قرارداد بصورت پیش پرداخت توسط شرکت ها پرداخت می شد و کمک زیادی به شرکت های قطعه سازی می شد. در آن زمان چند نخبه استخدام کردیم؛ از جمله مهندس اذان گو، عباسیان، بابااحمدی و … و با ورود کارشناسان خارجی، شرکت توسعه یافت و با آن که رقبایی مثل پارت لاستیک و خجسته لاستیک در داخل فعالیت خود را آغاز  کرده بودند، اما ما در پارمیدا مسیر توسعه را آغاز کردیم.

ما یک واحد طراحی و توسعه هم ایحاد کردیم که الان 20 نیروی لیسانس تا دکترا در آن مشغول به فعالیت هستند. در این واحد فرمول ها و تجهیزات مربوط به قطعات را آماده و در خط تولید، تولید می شد، لذا قطعات جدیدی به تولید رسید و خطوط تولید جدید راه اندازی شد و سفارش های بیشتری دریافت کردیم.

مهندس نجم الدین که آن زمان مدیرعامل ایران خودرو بود به ما مراجعه کرد و اعلام کرد 20 هزار دستگاه خودرو به دلیل مشکل نوار، خوابیده و خواستند ما مشکل را برطرف کنیم، لذا پیش پرداخت گرفتیم و قرارداد بستیم و سه خط کامل سفارش دادیم و زمین 40 هزار متری که در اختیار داشتیم ساختیم و ماشین آلات جدید را به این کارخانه وارد کردیم که الان با 800 پرسنل مشغول به کار هستند و حداقل 35 درصد کل بازار ایران را در اختیار داریم.

 

آقای مهندس در حوزه صادرات هم فعالیت دارید؟

کشورهایی در صادرات صنعتی پیشرفت می کنند که تعامل جهانی داشته باشند. با امضای برجام، شرکت های بین المللی زیادی در رشته های مختلف به ایران آمدند؛ از صنایع هواپیمایی، خطوط ریلی، گیربکس، موتور، خودرو و … بطوریکه این هجوم از طرف سرمایه گذاران خارجی در تاریخ مسبوق به سابقه نبوده است. سه شرکت سارگومی آلمان، استاندارد پروفایل ترکیه و سیلنکس فرانسه هم با ما وارد مذاکره شدند که با فرانسوی ها به نتیجه رسیدیم و همکاری ها ما شروع شد. نیروهای متخصص و مدیران دو طرف رفت و آمد کردند، اما با لغو برجام، این شرکت ها هم قرارداد خود را لغو کردند.

واقعیت آن است که با مشکلات موجود به دلیل تحریم ها مثل چالش های برگشت پول و … ارتباطات با شرکت های خارجی و صادرات بسیار سخت است.

 

شرکت های خودروساز در زمینه ایفای تعهدات خود در قبال صنایع وابسته از جمله فعالیت های شرکت شما، چگونه رفتار می کنند؟

شرکت های خودروساز متاسفانه پول ندارند. 18 ماه بوده که قیمت خودرو افزایش نیافته و در این مدت، تورم سالی 40 درصد بوده و قاعدتا باید قیمت این محصولات 80 درصد افزایش می یافت، اما حالا 30 درصد افزایش یافته و شرکت های خودرویی همچنان زیان ده هستند. در این مدت، قیمت همه مواد اولیه از فولاد گرفته تا مواد پتروشیمی و … چند برابر شده، ولی قیمت خودرو افزایش نیافته و از طرفی دولتی بودن خودرو هم مزید بر علت شده است. واقعیت آن است که خودروسازها علاقمندند به توسعه زنجیره صنعت هستند، ولی متاسفانه پول ندارند و امیدواریم با آزادسازی قیمت و یا ورود خودرو به بورس، شرایط بهبود یابد.